آفتابگردون

ترانه میشوم..قلم میشوم شعر میشوم.. تا از ذرات وجود من براین خاک باقی بماند

لباس تظاهر

 

شما نمی‌توانید درجامعه
خود رنج کشیده وخسته تان باشید
چون مردمانی ظاهربین اطراف ما را فراگرفته اند
افرادی که روانشناسی زرد ومثبت گرا میطلبند واز شخصی خوششان میآید که‌هرروز فریاد شادی سر دهد.
نمی‌توانید به راحتی نسبت به کلیشه ها ابراز بیزاری کنید
و از این جمع ها فاصله بگیرید
آن موقع که لباس "شباهت" را درمیاورید، یک غریبه‌ی عجیب ویا افسرده طلقی می‌شوید
شما نمی‌توانید ضعف ورنج خود را نشان دهید
همیشه لبخند بزنید
همیشه لباس "تظاهر"را بر تن کنید
حتی آن زمان که دقایقی قبل اشک ریخته اید
یا آن زمان که درد جسمی امانتان را بریده
لبخند بزنید.
این مردم اگر حتی ذره ای حس کنند ضعیف هستید مثل حیوانات موضع قدرت ودندان خود را نشان می‌دهند.
وشاید آن زمان مجبور شوید از بُعد انسان وآرام خود فاصله بگیرید.

شاید شما را مجبور کنند دست به کارهایی ناخواسته بزنید

شایدحتی لازم باشد گلویشان را فشار دهید!
شاید..
شاید...
_
دیگه نباید پرونده های قتل بخونم:|

۲ نظر ۶ موافق ۰ مخالف

I run to you

_
:)I wish I was in love again like those days
۳ موافق ۰ مخالف

🌻

دیشب برای آخرین بار
طبق روتین شبانه لیوان رو پر آب کردم به سمت تخت رفتم
وزمانی که دست انداختم تا قرصم رو بخورم
قرصی باقی نمونده بود
تموم شد..بالاخره تموم شد وچقدر خوشحالم

پیش خودم گفتم:
به زندگی نرمال خوش اومدی:)
Get out of hell..

_

وی خودش را گول می‌زند که مشکلاتش از قرص بوده:)

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

Blue Sea Bride🌊

صبح روز قبل کنارجاده ایستاده بودم

موزیک گوش میدادم...



و اشک میریختم
باخودم فکر میکردم که اگر الان به سمت یک کامیون برم
هیچ ترس و اندوهی ندارم
حتی حس شادی هم ندارم
هیچ حسی
ازکنار جوب که رد میشدم یک گربه‌ی مرده رو دیدم و ایستادم نگاهش کردم
توی خودش پیچیده بود وافکار من زنده میشد..
رفتم سرکار ونمیتونستم باکسی صحبت کنم
یاحتی نگاه کنم
حس میکردم امواج وهاله‌منفی شدیدی درمن هست که اگر باکسی‌دم خور بشم
ممکنه متوجه بشه
ممکنه بفهمه..
_
عصر روز قبل
انقدرحال خوبی داشتم که بلند شدم وبعد مدت ها به خودم رسیدم
کمی آرایش کردم
چتری هامو مرتب کردم و
لباس خوبم رو پوشیدم
رفتم یه قهوه گرفتم وبایه آخیش ، به شدتتتتت ازش لذت بردم
سر کار مقداری شیرینی بردم
کلی حرف زدم ،خندیدم،ارتباط گرفتم
وبعد مثل روزای قبل
از حال صبحم متعجب شدم..!
_
شب قبل
حس کردم که چقدر تنهام
چون نمیتونم ازاین ها به راحتی باکسی صحبت کنم..

نمیتونم‌به راحتی خودم باشم 

پیش خودم میگم:

چه نیازی به دلسوزی دیگری دارم؟

کاش همه بفهمن کسی که حالش بده نیازی به دلسوزی وترحم نداره!!

_

امروز صبح همکارم گفت:
از وجود تو آرامش میباره من خودم اصلا اینجوری نیستم!
...
آره
من خیلی آرومم!

۵ موافق ۰ مخالف

خمیر من را چه کسی جابه جاکرد؟!

موزیکم را پلی کردم
ومیخواستم تمام فشارهای جهان را روی یک تکه خمیر بی زبان وبیچاره پیاده کنم
میخواستم صورتکی غمگین یا وحشت زده بسازم
صورتکی اشک ریزان
یا بال هایی که همچون بال پروانه تکه‌تکه شده وهرتکه اش یک گوشه‌ی خانه افتاده
هرچیزی که از قلب سیاهم عبورمی‌کند
اما دست انداختم و
خمیرنبود..
_
فقط من و



۳ موافق ۰ مخالف

Wave

بزن روی تصویر🌊

اگر زندگی هرکس یه موزیک غمگین یا شاد داشته باشه

این موزیک غمگینِ منِ

You dont know, but I know what I had

.

۵ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

Je te laisserai🎹

Anime:the garden of words🎬

بزنید رو عکس:)

_

۶ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

کلیشه‌ی K drama🤌

سریال:uncontrollably fond
باور دارم که برخلاف ظاهر سردی که دارن کره ای ها ،عواطف رو در فیلم وسریال به طرز ماهرانه ای به تصویر میکشن که البته "کلیشه" ای هم ازشون یاد میشه!
اما خب بزارید بگم که
میگیم کلیشه است واه اه میکنیم
اونم درحالتی که زندگی هامون توی بی مهری وعدم ابراز عشق وهیجان و...میمیره
ومام میمیریم برای همین کلیشه ها توی زندگی واقعی!
میمیریم برای تجربه هیجان، تجربه عشقای آتشین و..وزندگی هامون خالیه
ولی همچنان به کشتن احساسات با عدم نشون دادنش وخودداری ادامه میدیم..
چنین موجوداتی هستیم ما.
.
+موزیک به این با احساسی آخهههه؛)
 دوسال از دیدن این سریال میگذره ومن هنوز دوسش دارم.

۱ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

ماهیگیری در شب🌌

امشب در مسیر اطرافمون رو بیابون فراگرفته،همیشه تو سفر های جاده ای خیلی کم میخوابم و بیشتر از اطرافم لذت میبرم

مثلا از طلوع خورشید وابرای صورتی پنبه‌ای واز آسمونای مرموز وزیبای شب تو کویر.نمیدونم دیدین یانه اما برای من همیشه آسمون کویر وبیابون یه طور عجیبی زیباست وکاش میتونستم زیبایی که میبینم رو ثبت کنم اما هنوز به این آرزوی بچگیم نرسیدم:)

محو ستاره ها شده بودم که بعضی هاشون به چشمم شکل های تازه ای داشتن ،البته شاید بخاطر اینکه ساعت ۴صبح شده ودیگه اسپرسو هم جواب نیست!

با دیدن شکل هاشون یاد این قسمت از سریال فوق‌العاده love death+ robots افتادم

قسمت دوازدهم Fish Night


 در این قسمت از سریال با یک فروشنده جوان و دیگری پیر همراه می شویم که در بیابان ماشینشان خراب می شود و به قصد برگشت با پای پیاده تا شب استراحت می کنند. اما وقتی شب بیدار می شوند خودشان را در میان اقیانوسی رنگارنگ می بینند. همانطور که پیرمرد در ابتدا می گوید جهان پیر است و تمام این بیابان ها قبلا اقیانوس بوده اند.

.

+بقیه اش رو علاقه داشتین حتما با کیفیت بهترببینید، این سریال معرکه است وهر قسمتش یک داستان متفاوت داره:)

اگر تماشا کردین نظرتونو بگین البته من کوتاهش کردم اینجا فقط یک بخشش هست.

 

۳ نظر ۹ موافق ۰ مخالف

Explosion💥

قلبم:این روزا خیلی دلگیره ولی این دلگیری رو دوست دارم
مغزم:قیمه هارو میریزیم تو بشقاب..عه عه چرا ریختی توماستا؟سیب زمینی نگینی خورد کنیم..خلالی شد که:|
دندونم:آخ..همین امروز با مَته افتاده بودن رومون بعدتو یادت میره نباید با اینورت بخوری؟
شیکمم:راه نرو وگرنه پدرتو درمیارم از درد
راه نرو میگم
من:خب چته؟چرا الکی آزار میدی آدمو:|
مغز:خب برو دکتر بفهمی چشه
من:نه من خسته شدم ازدستش هرچندماه یه مرگیش هست میخوای بکنم بندازمت دور؟؟
قلبم:من ناامیدم و این روزا خیلی دلگیره
ولی بارونو دوست دارم بزارفقط به بارون نگاه کنمblue(شخصیت کارتون درون وبیرون"آبی")
مغز:ای بابا چرا نمیتونم متمرکز بشم دو دقیقه خفه بشید
شکمم :فکر کنم درد بی درمون دارم دیگه میمیری

مغز:دیدی راستی فلانی چی داشت میگفت دقت کردی منظورش خوب نبوداااا

حوصله ام:میشه ولش کنی؟به درمان دردات فکر کن

قلب:راست میگه منظورش باچیزی که من انتظار داشتم خیلی فرق داشت:)

من..

تکه هایی که منفجر میشن ودوباره سر همشون میکنیم.



۸ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان