آفتابگردون

ترانه میشوم..قلم میشوم شعر میشوم.. تا از ذرات وجود من براین خاک باقی بماند

خمیر من را چه کسی جابه جاکرد؟!

موزیکم را پلی کردم
ومیخواستم تمام فشارهای جهان را روی یک تکه خمیر بی زبان وبیچاره پیاده کنم
میخواستم صورتکی غمگین یا وحشت زده بسازم
صورتکی اشک ریزان
یا بال هایی که همچون بال پروانه تکه‌تکه شده وهرتکه اش یک گوشه‌ی خانه افتاده
هرچیزی که از قلب سیاهم عبورمی‌کند
اما دست انداختم و
خمیرنبود..
_
فقط من و



۳ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان