آفتابگردون

ترانه میشوم..قلم میشوم شعر میشوم.. تا از ذرات وجود من براین خاک باقی بماند

تابستان پَر🕊

اگر بگویم این تابستان بدترین تابستانِ عمرم بوده اغراق نکرده ام..
از تمام آن لذت هایی که فصل گرما را همیشه برای من متمایزمیکرد جاماندم
وازهیچکدام لذت نبردم
روحم حالا فصل پاییز راطلب میکند
بازهم نه بخاطر لذت های ریز ودرشت وزیبایی هایش
بلکه فقط بخاطر "سرما".
حیف بستنی ها و نور ها وخیابان هایی که دیگر هیچوقت مثل قبل نخواهندشد
بامن قهرخواهند کرد چون مثل یک بچه‌ی بی اشتها به همه‌شان "یک نَح"گفتم
ودر را به روی تابستان بستم.

_

عوضش از بارونای پاییز ولباس گرما وقهوه ها لذت میبرم :)

چه حسی به پاییز دارید؟🚶‍♀️

۲ نظر ۴ موافق ۰ مخالف

خرمالو🍁🍂

دیدی خرمالو را که میخوری دهانت شیرین میشود

لذت میبری ازاین گِرد نارنجی رنگ وبیشتر خواستارش میشوی چون خاص است

طعم مال خودش است
مثل میوه های دیگر نیست که بگویی عه این هم مثل نارنگیست!
نه این خودِ خرمالوست..
وطعمش تورا به ولع خواستن بیشتر میندازد..
هی میچشی ومیچشی که وسط راه گس میشود
دهانت را میزند،اصلا حس عجیبیست که نمیتوانی جز در دهانت جای دیگر آن را لمس کنی!
البته این ضربه ای که بهت میزند،بخاطر قسمتی از وجودش بوده که هنوز کامل نرسیده است..
ناراحت نمیشوی انقدر که بگویی دیگر هیچوقت خرمالو نمیخورم
هنوز هم "خرمالو" است برای تو
منتهی شاید کمی درذهنت فقط کمی نا امید شوی
شاید پیش خودت بگویی:انتظارش را نداشتم اما همچنان دوستش دارم..
بالاخره حتی خرمالوهم قسمت های نرسیده دارد!
راستی بگذریم ازتمام این توضیحاتِ بی درو پیکر

.
من هم یک خرمالوهستم...

الف_ع🌻

پ.ن:من این دست سازه‌ی‌خودمو شدیدا دوست:)

۳ نظر ۱ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان