آفتابگردون

ترانه میشوم..قلم میشوم شعر میشوم.. تا از ذرات وجود من براین خاک باقی بماند

پًری سبز و فرمانده‌ی سیاه🧚

موزیک راپلی میکنم وازپشت شیشه‌ی عقب ماشین به زیبایی چراغ های شهری دور
دکل برقی که شبیه به یک پیراهن دخترانه است
وچشم هایی که در بیابان پنهان شده اند
نگاه میکنم.

_


در ذهنم سناریو هایی از آینده خودم میچینم
وباهر تلپ وتالاب چرخ ماشین از ناصافی های جاده‌ی کرمان به رویا وسناریوی بعدی پناه میبرم.
گذشته را مرور میکنم
آینده های مختلف را مرور میکنم
اینکه چه میتوانستم بکنم که نکردم چه علایقی داشتم که نیمه کاره رها کردم
و چه ها قرار است بکنم
سپس این موزیک توسط هدفون در گوشم پخش میشود
وفکر میکنم وفکر میکنم...

.
در نهایت به این پی میبرم که عشق درکنار تمام دردناک بودنش همچنان بخشی از سناریو های ذهنی من است.
نه مثل یک پرنسس که نشسته و شهزاده ی مهربانی را تصور میکند از ترحم و دست دراز کردن با دلسوزی نفرت دارم!
بلکه مثل یک پَری سبز که لای درختان در کلبه ی کوچک و
میان کتاب های وِرد وجادو زندگی میکند.
ازپیش درخواب هایش دیده و میداند که روزی عاشق یک فرمانده‌ی سیه پوش خواهد شد
فرمانده‌ی سیه پوشی که برخلاف مخوف بودن ظاهرش تنهابرای او قلبی در سینه دارد.
_
بازم آخرش همه چی فانتزی تموم شد🚶‍♂️

۴ موافق ۰ مخالف
میتونی بکاریشون که دلیل حال خوبت باشن🤭

بکارمشون دیگه نمیتونم مثل قبل هی دورشون بگردم وعشق بدم:)

ولی حتما بازم اینکارومیکنم🌻

آره همون منظورم بود فکر کردم نیومده
باز هم افتاب گردون کاشتی؟

نه متاسفانه امسال انقدرحالم خوب نبود که بکارم:)

حیفففففف-_-

پری سبز لای درختان و در کلبه ای کوچک با کتاب های ورد :)
تصویر سازی قشنگی بود :))

مرررسی:)🧚

کامنتهای من برات نمیاد انگار 3/>

سلام قشنگ

عجیبه کامنتی برام نیومده جز کامنت چندروز قبلت تبریک گفتی تولدمو:)منظورت همونه؟

سلام. سلام.سلام
این پستتان ،با این آسمان کرمان، شاهدخت سبز و اهزاده ی سیاه، مزه ی آبنبات توت فرنگی میده😄☺🍓

سلام عرض شد

چقدر جالب از این به بعد این رویارو با این طعم یادم میارم:)🍓

ولی می‌دونی گاهی به چی فکر میکنم...به اینکه میشه شخصیت وجود ما و زندگیمون هم فانتزی یکی دیگه باشه...
شایدم یکی دلش خواست جای ما باشه:)

بنظرم اینم ممکنه ،همونطور که ما شاید گاهی دلمون خواسته جای یکی دیگه باشیم:)

چه فانتزی هایی که ساختیم و می‌سازیم...
یه جایی خوندم نوشته بود تصور کنید هر فانتزی که تو ذهنتون دارید بلافاصله تو یک جهان موازی ساخته بشه...:) خوشبحال پری سبز پوش جهان موازی....

حق گفتی..

واقعا خوشبحالش... نمیدونه یکی میخواد جاش باشه:))))

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان