کسی که در تاریک ترین لحظات بوده و
" ازآن گذر کرده "
معنای امیدواری را خوب میفهمد..
گاهی یادمان میرود که چه چیزهایی را تجربه کردیم
((مثلا ازخود میپرسی چرا انقدر امیدواری؟))
سپس مثل پریدن داخل
قدح خاطرات در هری پاتر صاف توی لحظاتی میوفتی
که زندگی را رسما وداع گفته بودی..
دوباره با همان لحظات زجر میکشی
وبعد که به صحنهی اکنون میرسی..
" اکنونی که قلبت شکفته است و قوی ترشدی "
میفهمی ، اگر ان شب ها واقعا دگر هیچ میشدی
تمام این خوشی ها واین قدرت را ازدست داده بودی!!
پیش خود میگویم دیگر نخندیده بودم
احساسات نابی را تجربه نکرده بودم
خودم را پیدانکرده بودم..
.
آه لعنتی خب ان موقع خیلی بی ثمر میمردم!
ودنیا کاملا بدونِ من میشد..
.
خوشحالم که از قعر تاریکی به این روشنایی صعود کرده ام..
قلبم شکفته است
وبا امید میتپد..
من ازآن لحظهی مرگ عبور کردم وتصمیم گرفتم که
لااقل یاشاد بمیرم یا برای چیزی که واقعا ارزشمند است!
به قول یوستین گاردر نویسنده مورد علاقم ؛)
((بدون دریافت شگفتی زندگی تصور مرگ نیزناممکن است.))
.
_لوموس:یک وِرد در کتاب "هریپاتر" برای روشنایی💫
.
الف_ع🌻