آفتابگردون

ترانه میشوم..قلم میشوم شعر میشوم.. تا از ذرات وجود من براین خاک باقی بماند

بیداری

مشخص است که چشم بند زده ایم وروی این کره خاکی راه میرویم..

یک نفر تنه میزد و...دوباره نفربعدی..
اگر خوش شانس باشی شخص دیگری میاید وباجدیت در گوشت زمزمه میکند:هی بیدارشو!
حالا انگار بیدارمیشوی ویا بهتربگویم هوشیار میشوی..
چرا که همین یک جمله سبب شد در ذهنت سوال ایجادشود که مگر الان بیدارنیستم؟؟
وهمین سوال تو را به سمت بیداری هدایت میکند..به این سمت که

چشم بندت را برداری و آدم هایی که درجهان توزندگی میکنند وتابه حال ان ها را نمیدیدی نظاره کنی.

سوال هایی هستند که همه ما درمقطعی از زندگی ازخود میپرسیم و شاید سال ها بگذرد فصل ها ازبهار به پاییز تغییر کنند و درهمان مقطع همان خیابان به نامِ من کی هستم؟هدف خلقتم چه بود؟
بمانی
اگر از این خیابان عبورکردیم بیدارمیشویم؟
چشم بند را برمیداریم و در اولین قدم شاید با کمی گیجی وابهام به دنبال خود میگردیم!"خود" من اصلا چه معنایی دارد..من چیستم..
وسپس قدم هایی بزرگ تر ازهدف زندگی،خداوندانی که میگویند تورا آفرید،جهان هستی..
سوال ها تمامی ندارد شاید به وسعت عمرمان سوال ایجاد شود وجوابی حاصل نشود.
اما درلحظه ی اکنون چه
ایا چشم بند هارا برداشته ایم؟ذهن شروع به کارکرده؟۱۲ سال درس خواندن را کنار بگذاریم تمام قواعد و ادیانی راکه به ما اموزش دادند کناربگذاریم
در لحظه ی بیداری همچو روح یک جستجوگر کوچک میان هزاران جهان هستی،
حالا تو سوال میپرسی و هوشیارمیشوی..
کشف میکنی و به کالبد وماهیت خود دست میابی...

الف_ع🌻

۲ موافق ۰ مخالف
شاید چون قبلی خاص خودت بود...

منو به فکر فرو بردی دوباره تغییرش بدم:)

قبلاً فکر می‌کردم که حتماً هدفی وجود داشته که من پایم را به این دنیا گذاشتم. اما در حال حاضر بنظرم بی‌اهمیت‌تر از آن هستم که وجودم در این دنیا علتی داشته باشه!

خب ما درجهان واقعا قد نوک سوزنی هستیم
و میلیاردها سال دیگه شاید اصلا از بشر چیزی نمونه!
اما مجبوریم فکرکنیم حداقل درهمین جامعه چیزی هستیم..واهمیت داریم برای ادامه وبقا...

اول از همه بگم که مرسی که توهم بیداری رو یاداوری کردی😬
دوم اینکه
فکر میکنم بعضی سوالا اصلا برای این نیستن که جوابشون پیدا بشه بلکه برای اینه که بیدار بشیم
و همین سوالای بی جواب، خودش آدم رو به سمت حل سوالات دیگه ای میفرسته

اولا که مرسی همیشه مایه ی الهام منی:)
اره دقیقا
برای اینن که ذهن شروع کنه به فکرکردن!

اون چیز هایی که خودمون کشفشون می کنیم حتی قابل مقایسه با چیز هایی که به زور می چپونن توی مغزمون نیستن واقعا!

+ خیلی قشنگ شده اینجا ها
ولی من از خودم می پرسم که چرا قالب قبلی رو بیشتر دوست داشتم؟

اوهوم باید اونارو بزاریم کنار وخودمون کشف کنیم..
مرررسی
راستشو بگم خودمم دودلم هنوز:(

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان