آفتابگردون

ترانه میشوم..قلم میشوم شعر میشوم.. تا از ذرات وجود من براین خاک باقی بماند

بچه‌دبستانی‌های شاد🌈

کاش همیشه مثل اون روزی که بارون زده بودوتمام مدرسه خیس شده بود

از زندگی لذت میبردیم
گودال های زیادی بودن که روی زمین آب بارون درآن ها جمع شده بود
وما چندتا بچه دبستانی
تواون گودال ها میپریدیم ومثل موش آب کشیده به کلاس برمیگشتیم
ماخیس بودیم وحتی نمیتونستیم روی نیمکت بشینیم ومن داخل کفش هامم پرآب بود!

همه به چشم دیوونه یاخل وچل بودن بهمون نگاه میکردن
ومعلم هم سرزنش میکرد که این چه‌کاری بود؟
ولی چه اهمیتی داشت؟
ما توهمون چند دقیقه خوب زندگی کردیم..
توهمون چند دقیقه ازته دل خندیدیم
وباتمام وجود ازش لذت بردیم

الف_ع🌻

پ.ن:من هنوز دارم لذت میبرم^_^

۱ موافق ۰ مخالف
حالا پریدن تو گودال آب نه ولی زیر بارون خیس شدن
از لذت هاییه که فکر میکنم تا اخر عمر میتونم باهاش کنار بیام

باهم میپریم:)

تاحالا انجامش ندادم!
نمیدونم چرا واقعا
حتی وقتی یه بچه دبستانی هم بودم این کارو نکردم
هر بار که بارون میومد زیر بارون می رفتم و تنهایی توی حیاط مدرسه قدم می زدم
گاهی وقتا چشمامو هم می بستم و با تمام وجودم بارون رو احساس می کردم
اما هیچ وقت نمی ذاشتم خیلی خیس بشم خیلی زود یه گوشه دنج پیدا می کردم و اونجا می نشستم و فقط نگاه می کردم
فقط نگاه می کردم...

منم بعدها اینجوری بودم

هرکسی یه سری خاطرات مختص خودشو داره دیگه؛)
که بنظرم همشم حال وهواش قشنگه توبچگی...

من خیلی اتفاقی با وبلاگتون اشنا شدم ینی داشتم رد میشدم
چندتا مطلب خوندم که خیلی بدردم خورد کلی حال کردم خدایی دمتون گرم
حالا اگه ممکنه منم یه سایتی معرفی کنم که ممکنه بدرد خیلیا بخوره توی موقعیت الانه کرونا سایت ماریاتل هست برای خرید گوشی که خیلی معتبره با کلی اطلاعات راجبه گوشی www.mariatell.com

من هیچ وقت نپریدم تو گودال ها
فقط راه میرفتیم که اونم مواظب بودیم آب تو کفشمون نره ، چون اون آبه کثیف بود!
ولی وقتی بارون میبارید میرفتیم زیر بارون و جیغ میکشیدیم و حسابی خیس میشدیم
یادش بخیر

واقعا یادش بخیر:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان