آفتابگردون

ترانه میشوم..قلم میشوم شعر میشوم.. تا از ذرات وجود من براین خاک باقی بماند

دورِ باطل

راه ما طولانیست وجاده ای ناهموار پیش روداریم
اما روی یک دور باطل گیرافتاده ایم
ومدام همان را تکرارمیکنیم
هنوز شاید به وسط جاده هم نرسیده باشیم که این همه کج رَوی خسته‌مان کرده..
ازنفس افتاده و کلی حرف بارِ یکدیگر میکنیم
که اینجا مقصر من‌بودم یاتو؟
توگفتی که این‌دور باطل را هی تکرارکنیم یامن؟
اصلا چه شد‌که جاده اصلی را رهاکردیم؟

.

۲ نظر ۰ موافق ۰ مخالف
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان